در یک سال گذشته، جناحهای مختلف در افغانستان، تلاشهایی را برای صلح انجام دادهاند اما در آستانه مذاکرات صلح، چرا جنگها در کشور شدت گرفته است؟
در یک سال گذشته، جناحهای مختلف در افغانستان، تلاشهایی را برای صلح انجام دادهاند. طالبان و آمریکا هفت دور گفتوگو کردند و شماری از سیاستمداران افغانستان و نمایندگان طالبان در مسکو و دوحه، با هم نشستند و خواستار پایان جنگ شدند.
این
روند، مردم را به صلح امیدوار کرد اما ناگهان موج جدید خشونتها در کشور
آغاز شد و امیدها را به یاس تبدیل کرد. سؤال این است که در آستانه مذاکرات
صلح، چرا جنگها در افغانستان شدت گرفته است؟ برای پاسخ به این سؤال، ذکر
چند موضوع مهم است.
همانطور که میدانید، پروسه صلح افغانستان، بُعد
داخلی و خارجی دارد. در بُعد خارجی، همسایگان افغانستان و همچنین کشورهای
غربی به ویژه آمریکا هنوز به یک تعریف کلی درباره صلح افغانستان نرسیدهاند
و هرکدام از دیدگاه خود به صلح افغانستان مینگرند.
در بُعد داخلی، پیگیری پروسه صلح و از سویی شدت درگیریها دو دلیل عمده دارد. علت نخست به گروهها و حلقاتی در درون دولت افغانستان و طالبان برمیگردد که نمیخواهند صلح و ثبات برقرار شود.
حلقات جنگطلب دولتی، متشکل از عدهای سیاستمداران و نظامیان هستند که سود خود را در ادامه جنگ میبینند. اگر جنگ متوقف شود، موقعیت شغلی و همچنین منابع مالی آنان از دست خواهد رفت. لذا آنان سعی میکنند که جنگ در افغانستان ادامه داشته باشد.
گروههای جنگطلب در بین طالبان، عمدتاً در بین نظامیان این گروه حضور دارند که دیدگاه آنها به جنگ افغانستان، نه مالی و سیاسی بلکه عقیدتی و ایدئولوژیک است. شبکه حقانی و جریان «تورا بورا»، بستر فعالیت جنگطلبان طالبان است. این گروهها، چندین سایت تحت عناوین مختلف از جمله «تورا بورا»، «زلاند» و «عزم» دارند که نشرکننده افکار آنان است.
نشست اخیر که بین طالبان و سیاستمداران افغانستان در دوحه برگزار شد، مورد استقبال طالبان، دولت افغانستان و آمریکا قرار گرفت اما جریان جنگطلب طالبان، آن را در یادداشتی تحت عنوان «سلب ابتکار طالبان در هفتمین دور مذاکرات» که در سایت زلاند منتشر شد، محکوم کرد.
در این یادداشت، به شیخ «دلاور» مفتی دفتر سیاسی طالبان در قطر نیز تاخته شده است که چرا اعلامیه پایانی نشست دوحه را که به زنان حق کار و فعالیت داده تأیید کرده است.
آن عده از کارشناسان که توافق صلح بین طالبان و آمریکا را پایان خشونتها در افغانستان نمیدانند، به حضور گروههای جنگطلب در بین طالبان استناد میکنند که به جز جنگ دائمی، به چیز دیگری نمیاندیشند. در حال حاضر، بخشی از ماشین جنگی طالبان توسط همین گروهها اداره میشود.
علت دوم افزایش درگیریها در افغانستان، به سیاست رسمی دولت افغانستان و طالبان برمیگردد که هرکدام سعی میکنند در میدان جنگ، از یکدیگر امتیاز بگیرند.
به صورت طبیعی وقتی بحث مذاکرات مطرح میشود، دولت و طالبان میکوشند تا قدرت نظامی خود را به رخ یکدیگر بکشند تا در صورت مذاکرات احتمالی، با دست پر، پشت میز مذاکره بنشینند. هر دو علت یعنی جنگافروزی جنگطلبان و امتیاز گرفتن از میدان جنگ، هر دو در افزایش خشونتها نقش مستقیم دارد.
البته در این میان، اقشار مختلف افغانستان از جمله زنان هم نگران مذاکرات صلح هستند اما با این تفاوت که آنان خواستار ادامه جنگ نبوده بلکه صلح یکطرفه با طالبان را نمیپذیرند.
سخن آخر این که با توجه به ابعاد داخلی و خارجی بحران افغانستان، به نظر میرسد که مذاکرات صلح در این دور، به بنبست رسیده است. برای خروج از بنبست نیز به ایجاد طرح و ابتکار جدیدی توسط طالبان، همسایگان و دولت افغانستان و همچنین به همکاری جامعه جهانی به ویژه آمریکا نیاز است اما مشکل اینجاست که ریختن چنین طرحی که همه طرفها تعریف مشترکی از آن داشته باشند، به این زودیها متصور نیست.