نجف دریابندری، مترجم و نویسنده پیشکسوت، امروز (دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت) در سن نود و یک سالگی و پس از عمری تلاش در راه اعتلای فرهنگ درگذشت.
سهراب دریابندری فرزند این مترجم پیشکسوت با انتشار پیامی در صفحه مجازی خود این خبر را اعلام و ضمن تسلیت به همه دوستداران او تقاضا کرد به منظور جلوگیری از واگیر و بیماری به منزل ایشان مراجعه نکنند.
نجف دریابندری (زاده ۱ شهریور ۱۳۰۸ در آبادان) مترجم و نویسندهٔ معاصر ایرانی بود. ترجمهٔ برخی از آثار ارنست همینگوی، نظیر کتاب وداع با اسلحه از جمله شاهکارهای او است. سازمان میراث فرهنگی ایران، در سال ۱۳۹۶، آقای دریابندری را به عنوان گنجینه زنده بشری ثبت کرد.
دریابندری از سالها قبل به دلیل چند سکته مغزی و بستری شدن در بیمارستان و از دست دادن همسرش دست از کار کشیده بود. وی فردی خوشمحضر بود که بسیاری شاعران نامآور روزگار ما از احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، ابراهیم گلستان، صادق چوبک و بسیار کسان با او دوست بودند و سالها در جلسه صبحهای جمعه شماری از دوستان و نامآوران اهل ادب گِردَش حلقه میزدند و از خوشصحبتیهایش بهرهمند میشدند.
خدمات دریابندری به زبان فارسی تنها به شکل دادن به حافظه جمع بسیاری از کتابخوانان در دهههای ۴۰، ۵۰، ۶۰ و بعد از آن ختم نمیشود؛ بلکه آثار بیشمار وی قابلیت تبدیل شدن به کتب درسی در رشتههای مختلف ترجمه و نویسندگی را دارد؛ با آنکه خود او هرگز روی دانشگاه ندید و معلم بدون متعلم بود و مهمترین درس را از جماعت جامعه و تجربیات زیستهاش گرفت. وی به مناسبت ترجمه آثار ادبی آمریکایی جایزه تورنتون وایلدر از دانشگاه کلمبیا گرفتهاست.
نجف دریابندری به گفته خود در سال ۱۳۰۷ در محله حمام جرمنی آبادان به دنیا آمده هرچند سال تولد در شناسنامهاش ۱۳۰۸ ثبت میشود. به همین خاطر در دانشنامههای اینترنتی نیز او متولد ۱۳۰۸ معرفی شده است. بارها از او درباره تعریف ترجمه پرسیده شده و این مترجم با سابقه هربار به نحوی در ارائه تعریفی محدود از ترجمه طفره رفته است. از نظر او ترجمه یک عمل است که مترجم با تمرین و ممارست آن را به دست میآورد.
وی میگوید ترجمه علم نیست بلکه عمل است و کاری است که ادم با آموزش منظم یا غیرمنظم یاد میگیرد و در هر حال از راه آزمایش و خطا. دریابندری باور دارد ترجمه خوب، ترجمهای است که مترجم بتواند متن را به صورتی ترجمه کند که خود نویسنده اگر همزبان مترجم بود آن متن را به آن صورت مینوشت. مترجمی که به این نظریه مجهز شد یک راست میرود توی جلد نویسنده و درست مانند خود او مینویسد.