شرایط مساعد دشت بهبهان همواره زمینه را برای زراعت و فلاحت مردمان این دیار مهیا ساخته و اهالی این خطه که به سخت کوشی و جدیت در امور اقتصادی شهره بوده اند از رهگذر این رویکرد همیشه به عنوان یکی از کانون های اقتصادی در جنوب شناخته شده اند.
فعالیت اقتصادی در این منطقه مانع از بروز و تجلی مظاهر فرهنگ انسانی و تقید به ارزش های دینی مردمان این سامان نبوده و علم و ادب پروری از شاخصه های بهبهان است.
در این میان برای کنکاش در نیای بیت فقاهت سلیمانی و شریعت کافی است به حدود یکصد و پنجاه سال پیش و در زمان حکمرانی خاندان قاجار در ایران رجعتی داشته باشیم.
عبدالعلی کشاورزی ساده زیست در بهبهان آنروزگار به تقوا و مردمداری اشتهار داشت،اگر چه سواد و تحصیلاتی نداشت اما به دلیل دلباختگی به خاندان نبوت و امامت آنگاه که از کار کشاورزی خلاصی می یافت، مشتری ثابت جلسات و محافل مذهبی و روحانی می شد،زهد و تهجد این انسان شریف ،زبانزد اهالی بهبهان شده بود،تقریبا هیچ جلسه مذهبی و قرانی در آن شهر بدون حضور عبدالعلی که در بین اهالی به شیخ عبدالعلی معروف شده بود،برقرار نمی شد،سختی کار زراعت ایجاب می کرد تا چون سایر زارعین یگانه فرزندذکورش را نیز در کنار خود به این کار وادارد ،اما شوق وافرش به روشن شدن فروغ علم و فقاهت در خاندانش وی را بر آن داشت که فرزند را برای تحصیل و تلمذ از محضر عالمان دین راهی نجف به عنوان بزرگترین و مهم ترین حوزه علمیه کند.
برغم سختی و مرارتهای فراوان، زاد و توشه” سلیمان” نوجوان خوش قریحه بهبهانی توسط پدر بزرگوارش فراهم می شود و او بهبهان را به مقصد نجف اشرف ترک کرده و پس از درنوردیدن مسیری طولانی رحل اقامت در جوار بارگاه ملکوتی امیرالمومنین نصیب این نوجوان طالب علم و معرفت می شود.
دیری نمی گذرد که ذکاوت، هوشمندی و جدیت سلیمان به عنوان طلبه ای فاضل زبان به زبان می چرخد و در حوزه نجف همگان از طلبه بهبهانی سخن میگویند که امتزاج علم وادب و حکمت در وجودش مشهود و هویداست.
سلیمان دیگر به اندیشمندی مورد وثوق شیخ اعظم و خاتم الفقها ، شیخ مرتضی انصاری اعلی اله مقامه مبدل شده است که در کنار تحصیل علوم دینی و تهذیب نفس به تدریس نیز مبادرت می ورزد و در زمره شاگردان خاص و مبرز شیخ مرتضی انصاری به عنوان یکی از شخصیتهای مطرح در حوزه به عنوان مجتهدی بلامنازع شناخته می شود.
دوازده سال از ترک بهبهان توسط سلیمان و دست یافتن وی به مدارج علمی و فقهی می گذرد، پدر بارها توسط همشهریانی که برای زیارت عتبات عالیات رهسپار نجف بوده اند ، مراتب دلتنگی خود را برای دیدار یگانه فرزند برومندش در قالب پیغام منتقل می کند،شیخ سلیمان که ادامه حضورش در نجف و حوزه علمیه، آینده درخشان فقهی و تبدیل شدن به یکی از مراجع تقلید نافذ در بلاد مختلف را تضمین می کند، موضوع را با استادش شیخ مرتضی انصاری که علاقه وافری به شیخ سلیمان داشت در میان می گذارد،شیخ اعظم ، سلیمان را به پایان بخشیدن هجر پدر رهنمون می سازد هر چند که همواره حزن خود را از مفارقت با شیخ سلیمان بیان می کرد.
شیخ مرتضی انصاری به صورت مکتوب اجازه انجام امور شرعی از جانب خود را به شیخ سلیمان ارایه می دهد و حسب تعیین تکلیف مرجع تقلید، شیخ سلیمان راهی ایران می شود.
در مسیر مراجعت شیخ سلیمان بوسیله کشتی بادبانی از طریق بندر دیلم وارد کشور می شود، بندر دیلمی که شیخ در سالهای حضورش در نجف بارها میزبان مردمانش بوده که به عنوان زائر مرقد امام علی (ع) شیخ آنها را شایسته تکریم دانسته،اینک مجالی برای اهالی دیلم فراهم شده است تا به مثابه نگینی به دورش حلقه بزنند، به مدت چند روز معتمدین و بزرگان دیلم شیخ سلیمان را به گرمی پذیرایی می کنند و اظهار می دارند به دلیل عدم وجود روحانی در اجرای احکام شرعی و سایر برنامه های معنوی و مذهبی در مضیقه اند، شیخ به شرح دلتنگی پدر و همچنین تصمیم به تشکیل خانواده در مسقط الراسش می پردازد، امتناع شیخ از اقامت در دیلم باعث می شود یکی از بزرگان شهر به نمایندگی از مردم عنوان کند که تبعات شرعی عدم اجرای احکام شریعت در این منطقه از این پس متوجه شیخ خواهد بود و همین امر انقلابی روحی در آیت اله حاج شیخ سلیمان سلیمانی ایجاد می کند و پس از رایزنی های فراوان مقرر می شود آیت اله شیخ سلیمان شش ماه اول سال را در بهبهان به انجام امور شرعی بپردازد و در شش ماهه دوم سال در دیلم اقامت کند.
این روحانی زاهد سپس عازم بهبهان می شود، مجال دیدار با پدر و موانست با والد حاصل می شود، آیت اله جوان، همسری مومنه را به زوجیت در می آورد که حاصل آن سه فرزند پسر به نام های محمد علی، محمد حسین و علی می شود.
آیت اله بر اساس وعده ای که به اهالی متدین و علاقمند به ائمه اطهار دیلم مبنی برحضور شش ماهه در این بندر داده بود، نیمه دوم هر سال در این شهر اقامت می کرد. برای وی در گودقصابخانه که آنروزگار بخش عمده ای از بازار دیلم بشمار می رفت منزل و محکمه ای در نظر گرفته شد و مسجد گود قصابخانه به مرکز نشر فرهنگ علوی مبدل گشت،تقید مردم این سامان به ارزش های مذهبی و مودتی که نسبت به آل الله داشته و دارند علاوه بر صفای باطن مرهون خدمات و فعالیت های روحانیون روشنگری است که در این دیار حضور داشته و دارند.
آیت اله شیخ سلیمان که از سوی اهالی بهبهان ، علامه خطاب می شد در بهبهان نیز در مسجد گود بقال که آن زمان یکی از مهم ترین مراکز جمعیتی این شهر محسوب می شد به انجام وظایف شرعی همت گماشت.
آیت اله شیخ سلیمان سلیمانی در دیلم و بهبهان منشا خدمات زیادی شد و بر اساس احساس تکلیف پس از آنکه فرزندان ایشان نیز ملبس به لباس روحانیت شدند، آیت اله شیخ محمد علی معصومی فرزند ارشدشان در بهبهان محل رجوعات شرعی مردمان این دیار شد که شرح مبارزات ضد استعماری این روحانی مجاهد در بسیاری از کتابهای تاریخی بخصوص در زمینه حمایت از مبارزین ضد استعمار در بوشهر و تنگستان ثبت و ضبط شده است.
آیت اله شیخ سلیمان سلیمانی پس از سالیان ممتد خدمت در بهبهان جان به جان آفرین تسلیم کرد و طی مراسم باشکوهی که در آن عصر مشابه آن کمتر اتفاق افتاده بود در کتابخانه و مقبره خانوادگی در این شهر عالم پرور به خاک سپرده شد.
فرزند دیگرشان آیت اله شیخ علی شریعتی نیز در هندیجان خوزستان به عنوان روحانی برجسته کمر خدمت به اهالی این خطه مرزی و بندری پرداخت.
آیت اله شیخ محمد حسین سلیمانی دیگر فرزند مرحوم آیت اله حاج شیخ سلیمان نیز ملجا معنوی مردمان متدین دیلم و لیراوی بود.