عباس بهروان مجری، مفسر و گزارشگر برنامههای ورزشی تلویزیون اظهار داشت: برنامههای ورزشی تلویزیون نقاط قوت و ضعف فراوانی دارند که شرح کامل آن به درازا میکشد. در زمانی که من گزارش، تفسیر و اجرا میکردم آدمها از فیلترهای فراوانی برای حضور در برنامه میگذشتند. کلاسهای آموزشی بسیاری وجود داشت که باید مجریها این کلاسها را میگذراندند و آن زمان همیشه به ما توصیه میشد که زبان خواندن را فراموش نکنیم، در شب شعرها حضور داشته باشیم و ادبیات را با جدیت دنبال کنیم. ما از اساتید بسیاری بهرهمند میشدیم ولی امروز اینگونه نیست و اصلیترین مسأله درباره ضعف برنامههای ورزشی تلویزیون همین مسائل است.
بهروان تصریح کرد: تلویزیون در حوزه برنامههای ورزشی امروز بیشترین وقت خود را به فوتبال اختصاص میدهد. من قبول دارم که فوتبال پرطرفدارترین ورزش است اما ما در کشتی و وزنهبرداری در دنیا جایگاه و پایگاه خاصی داریم که دسترسی به آن سهل و آسان نیست اما سهم این ورزشهای پرافتخار ما در تلویزیون بسیار اندک است و نگاه کارشناسانه به این ورزشها وجود ندارد. اخیراً ما در ورزش والیبال نیز درخشان و پرافتخار ظاهر شده و جایگاه بزرگی در دنیا کسب کرده اما آن را در رسانه ملی همینطور به امان خدا رها کردهایم و ورزش فوتسال هم همین وضعیت را دارد.
او افزود: نگاهی به برنامههای امروز تلویزیون بیندازید و به این پرسش پاسخ دهید که تلویزیون چقدر به کشتی مازندران که اسکلت و چارچوب کشتی کشور ما را تشکیل داده پرداخته است؟ چند سال پیش من به یکی از جوانانی که در تلویزیون به عنوان مجری برنامه ورزشی فعالیت میکند گفتم که اگر توانست سه روپایی بزند یا یک توپ به حلقه بسکتبال بیندازد یا طول یک استخر را شنا کند من به او حق میدهد که ورزش ایران و جهان را تفسیر کند و این خواسته را از مجریان امروز هم دارم. گزارشگر و مجری بودن تنها تن صدای خوب و جنجالسازی نیست، مجری باید قوانین، تاریخچه ورزش و … را بداند و باید زیر نظر کسانی که تخصص دارند آموزش ببینند و نردبان را پله پله بالا بروند نه اینکه یک نفر بیاید و بدون هیچ معلوماتی بدون اینکه بداند ورزشها چه قوانین دارند در حالیکه هیچ سابقهای ندارد وارد عرصه اجرا و تحلیل شود. این روند باعث میشود که گافهای وحشتناکی را در برنامههای تلویزیون شاهد باشیم. اینکه یک نفر در یک روز شرایط روحی و شاید جسمیاش خوب نباشد و نتواند با آن انرژی همیشگی مسابقهای را گزارش کند مسأله دیگری است اما اینکه من کاپیتان تیم پرسپولیس و تیم ملی فوتبال را که یکی از محبوبترین بازیکنان حال حاضر فوتبال است را بازیکنی در تیمی باشگاهی در اسپانیا معرفی کنم هیچ ربطی به حال بد آن روز من ندارد.
بهروان تصریح کرد: افرادی که امروز در تلویزیون مسابقات فوتبال و دیگر مسابقات ورزشی را تحلیل میکنند و برنامه دارند اکثراً هیچ شناختی از ورزش ندارند و این در حالی است که زمان ما اینگونه نبود و افرادی مثل من و جهانگیر کوثری خودمان ورزش میکردیم و به این عرصه شناخت کامل داشتیم. نمیدانم امروز افراد با چه معیارهایی به تلویزیون راه پیدا میکنند و در جامعه برای جوانان الگو میشوند و فاجعه اینجاست که جوانان میخواهند شبیه آنها شوند و این وضعیت رو به افول ادامه پیدا میکند.
- این مجری ورزشی خاطرنشان کرد: ورزش بدون تحرک و پویایی معنا ندارد و این پویایی و تحرک باید در برنامه نیز وجود داشته باشد، یک مجری با ۱۲۰ کیلو وزن فضای ورزشی بودن برنامه را از بین میبرد و این نکات شاید چندان مهم به نظر نرسد اما در کلیت یک برنامه ورزشی میتواند حائز اهمیت باشد. گزارش مسابقه ورزشی اصولی دارد و گزارش یک مسابقه فوتبال نباید مثل تفسیر فیلمهای آلفرد هیچکاک باشد. متأسفانه افرادی امروز مسابقات مختلف ورزشی را گزارش میکنند که این تفاوتها را نمیدانند.
او افزود: زمانی که من گزارش میکردم بارها به ما تأکید میکردند که در گزارشهایمان احترام پیشکسوتان را حفظ کنیم ولی امروز پیشکسوتان چه جایگاهی دارند و آیا به آنها توجهی میشود. مشکلات بسیاری وجود دارد و اگر نگوییم خیانت کردهایم و متأسفانه با گفتنش هم مورد غضب قرار میگیرم. یک روز یکی از گزارشگرها و مجریهای جوان که امروز شخصیتی محبوب است از من خواست که از تجاربم به او بگویم و من به او گفتم که من امروز در هر کاری بودم وضعیت بهتری داشتم و متأسفانه برای کار ما ارزشی قائل نمیشوند. گناه افرادی مثل من این است که گرفتار زرق و برق آن سوی آب نشدیم و با وجود اینکه از ما خواستند که با آنها همکاری کنیم جواب منفی دادیم اما امروز کسانی هستند که به راحتی به هر پیشنهادی از آن سوی آبها پاسخ مثبت میدهند.
این مجری باتجربه در ادامه اظهار داشت: البته نباید این نکته را فراموش کرد که رفتار مدیران و وضعیتی که امروز در تلویزیون وجود دارد نیز در رفتن مجریهای باتجربه به آن سوی آبها تأثیر گذاشته است. من برنامه «آخرین روز هفته با ورزش» را اجرا میکردم و از اصفهان به تهران میآمدم. آن زمان به من گفتند که ما در تهران برای تو خانهای اجاره میکنیم و به اینجا بیا اما من نمیخواستم در تهران زندگی کنم و از آنها خواستم که فقط شرایط رفت و آمد را برایم فراهم کنند. در همین رفت و آمد از تهران به اصفهان من دچار تصادفی وحشتناک شدم، این تصادف که در حین خدمت بود باعث نشد که کسی حال من را بپرسد و در برابر آن احساس مسئولیت کند و این اتفاقات آدم را دلزده میکند و من امروز از خانوادهام شرمنده هستم.
بهروان افزود: آنهایی که به من القاب پرطمطراق آقای دایرةالعمارف، مرد اولین مجریان ورزش ایران، آچار فرانسه برنامههای ورزشی و… داده بودند حتی یک بار در این سالها نپرسیدند که من کجا هستم و چه میکنم. همین امروز من یادداشتی برای امیر قلعهنوعی در یک روزنامه مینوشتم که در آن تأکید کردهام امیر قلعهنوعی در اصفهان به آخر خط رسید اما ما در ورزش وظیفه داریم امیر قلعهنوعی که زمانی بازیکن ملیپوش ما و مربی تیم ملی بوده را فراموش نکنیم و تنها نگذاریم. زمانی که ما فعالیت میکردیم سردر باشگاههای ورزشی عنوان باشگاه ورزشی نوشته شده بود و همه مسائل اخلاقی اعم از احترام شاگرد و استادی را میفهمیدیم اما امروز که عنوان باشگاهها فرهنگی ورزشی شده همه اینها از بین رفته است و این حاصل کنار گذاشتن پیشکسوتان و افراد باتجربه است که شرایطی فراهم شد تا کسی از تجارب آنها استفاده نکند و افراد امثال من کاملاً خانهنشین شدند. من در همان برنامه «آخرین روز هفته با ورزش» وقتی کار میکردم جوانی تهیهکننده بود که درباره جملههای من در شروع برنامه بی دلیل تذکراتی به من میداد، من به او که ۲۸ سالش بود گفتم ۳۲ سال است که میکروفن در دست دارم و خودم میدانم برنامه را چگونه آغاز کنم. من نمیدانم چه شد و چه اتفاقی افتاد که چنین افرادی ظهور کردند و به خود اجازه میدادند از ما ایراد بگیرند و اصلاً نمیدانم چه صلاحیتی برای این تذکرات داشت.
این مجری با تجربه تلویزیون در ادامه اظهاراتش گفت: من در همه شبکههای تلویزیون به غیر از شبکه ۴ برنامه داشتم و سالها عمرم را در این کار گذاشتم اما امروز کسی خبری از من نمیگیرد و تلویزیون هم نمیخواهد از تجربیات من استفاده کند. این وضعیت برای ورزشکاران ما هم وجود دارد و ورزشکاران باتجربه صاحبنام و افتخارآفرین بسیاری هستند که پس از دوره حرفهایشان امروز کسی از آنها خبر نمیگیرد.